محبوس (به انگلیسی: Jailbird) رمانی ازکورت ونهگات، نویسنده آمریکایی است که در سال ۱۹۷۹ منتشر شد. داستان آن درباره پیرمردی با نام والتر اف. استارباک است که به خاطر نقش ناچیز خود در رسوایی واترگیت مدت زمان زیادی را در زندان بسر برده و داستان دو روز اول آزادی از زندان را بصورت خاطرهگونهای بیان میکند.
اگرچه فضای داستان بیشتر حول خاطرات والتر اف. استارباک و برخی کاراکترهای رمان میگذرد اما در کتاب به تاریخچه جنبش کارگری آمریکا، سیستم سیاسی آمریکا و حکومت هراس اواخر دهه ۱۹۵۰ و نظریات کمونیسم و کاپیتالیسم هم پرداخته شدهاست.
ونهگات با این اثر مخاطب خود را وارد دنیای خاص و گاه طنزآمیز خود میکند؛ دنیایی که در آن فساد و تباهی در بین دولتمردان و به تبع آن در میان انسانها روز به روز افزایش مییابد. به عبارتی ونهگات تصویری فراموشنشدنی از قدرت و سیاست را در این زمانه به تصویر میکشد. این رمان تا حدی شبیه زندگینامهای نوشته شده که شخصیت اولش با نگاهی به فراز و نشیبهای گذشته در زندگیاش آنها را با کنایه و طنز روایت میکند. مخاطب در این داستان از تمثیلهای مختلفی بهره میگیرد و به نقد اجتماع و نظام دیوانسالار جامعه آمریکایی میپردازد.
در کتاب محبوس همچون دیگر کتابهای ونهگات درباره کیلگور تراوت ،کاراکتر علمیتخیلینویس خودساخته ونهگات،مطالبی میخوانیم؛ با این تفاوت که در اینجا او یک زندانی است ،با نام باب فندر، که با اسم مستعار کیلگور تراوت داستان علمیتخیلی در نشریات چاپ میکند.
دوستش داشتم. اینقدر ساده تعریف میکرد والتر که علاوه بر گیج نشدن میتونستی تصور کنی پیرمرد کنارت نشسته و داره داستان زندگیش رو تعریف میکنه.
یک داستان شگفت انگیز از بارون کوزیمو لارس دو روندو که از دوازده سالگی به خاطر حلزون با پدر و مادرش قهر میکنه و تا زمان مرگ پاش رو روی زمین نمیذاره. بارون درخت نشینی که با پایه گذاری "پادشاهی درختی" زندگی خودش، برادرش، مردم امبروزیا و از همه مهم تر ویولتا تنها عشق واقعیش رو عوض میکنه.
عقاید یک دلقک کتاب نوبل گرفته هاینریش بل در مورد هانس شنیر دلقکیه که ماری ترکش کرده و حالا به خاطر ناراحتی، سردرد و مالیخولیاش تشدید شده و به مستی افتاده و همون طور که خودش میگه "دلقکی که به مشروب روی بیاره زودتر از یه شیروونی ساز مست سقوط میکنه".هانس به زادگاهش بن برمیگرده و از اونجایی که هیچی پول نداره شروع میکنه به زنگ زدن به اشناهاش و در این بین ما همه چی رو در موردش میفهمیم.
مثه همه کتابای بل یکی از اصلی ترین شخصیت های کتاب جنگه.
بیشتر از این دیگه لوث میشه خودتون برید بخونید
خوب من بعد یه هفته برگشتم ، این چن وقته کلی خوش گذشت و کلی اتفاق خوب افتاد ، اول از همه کارنامه گرفتم که معدلم شد 19/09 از چیزی که فک میکردم بهتر شد، انتخاب رشته هم کردم و به جرگه خرخونای ریاضی فیزیک پیوستم. وبعدم المان خیلی خوب تو جام جهانی ظاهر شد اسپانیا هم که پوکیده.
وحالا یه کتاب باحال از هاینریش بل که انصافا نمیشه واسش خلاصه نوشت. خودتون بخونید میفهمید.
با بدبختی تمام پیداش کردم ولی خیلی قشنگه